( 9 )
رشحه حیات بود. زمین دوباره رویید. باران رحمت غبار غم زدود. همه جا را خرمى فرا گرفت .
روحانیون در قعر غربت مى زیستند. همه جا پر بوداز کنایه و سرزنش .
مردان مرداین همیشه رویشگاه مردان به داس بى داداستبداد درو شده بودند و بازماندگان این دشت خون گرفتار طوفانهاى سهمگین .
زمام اختیاراز دستها به در رفته بود. زمام دراختیار باد بود. زندگى نکبت بار بود و غم افزا.
آنان که اندک غیرتى داشتند مرگ را به مراتب گواراتر مى دیدنداز آن زندگى ذلت بار.
عرصه بر روحانیون یعین فریادگران بیدارى تنگ شده بود. در کوى و برزن حیثیت آنان درامان نبود. در سفر و حضر تحقیر بود که بر آنان یورش مى برد.اسیرانى بودند وامانده از سپاه شکست خورده . مشروعه خواهان بردار بودند و مشروطه خواهان در عزلت غمین .
جنگلیها سر برده . فریاد قهرمان بیدارى در کویر خراسان در گلو خفه .
آه چه غم فراگیرى . چه اندوه جانکاهى . چه سرزمین بلازده اى . چه خزان دیرگذرى . حائرى بزرگ در خاک خفته بود. فرزندان معنوى او دربدر.از ترس شحنه غدار روزها بدر بیغوله ها و شبها در کنج حجره نمور زانوى غم در بغل گرفته بودند.
همه جا سیاهى بود و سایه سنگین دیواستبداد.
این جا بود که قدیسان زجر کشیده و زخم دیده بر آن شدند که بروجردى را که از هر حیث شایستگى نجات این کشتى گرفتار در جنگ طوفان را داشت براریکه تدریس بنشانند و جامعه زعامت حوزه و مسلمین را بر قامتش بپوشانند.
بروجردى سریع درخشید. بزرگان در درس او شرکت کردند. طلاب چون پروانه بر گردش جمع شدند. صیت شهرتش همه جا را فرگ گرفت از مرزها گذشت . قم جان گرفت و به خود تکانى داد و غباراز تن زدود. مردمان ازاین شهر و دیگر دیار براى دیدار و عرض ادب به قم کوچیدند. طلاب تشویق شدند و دست به کار تحقیق و تتبع و تبلیغ .
همه جا را عطراسلام فرا گرفت . نسیم دل انگیزاین عطر حیاتبخش از مرزها گذشت : پاکستان عربستان مصر عراق حتى آلمان و آمریکا!
حوزه ها عزت یافتند. بزرگان اسلام در حوزه اهل تسنن بر نوشته زعیم حوزه بوسه
|